محمد گلشاهی
اگر امروز به شما بگویند قیمت خاویار قرار است ۳۰۰ درصد یا اصلا ۱۰۰۰ درصد گران شود شما چه واکنشی نشان میدهید و آیا احساس میکنید هزینه زندگیتان تغییری میکند؟ اما اگر بگویند برنج، تخم مرغ یا مرغ و گوشت قرار است ۱۰ یا ۲۰ درصد گران شود چطور؟ آیا نگرانی به دلتان راه میافتد و احساس میکنید ک باید برای ماه آینده به گونه بهتری برنامهریزی کنید که بتوانید از پس مخارج بر بیایید؟ با اینکه میزان گرانی در خاویار با تخم مرغ در مثال بالا یکسان نبود و یکی ۱۰ درصد گران شد و آن یکی ۱۰۰۰ درصد گران شد اما برای شما گرانی تخم مرغ مهمتر است چرا که احتمالا در سبد غذایی شما و یا خانوادهتان خاویار قرار ندارد اما تخممرغ یا برنج و گوشت جز هزینههای اساسی زندگی شما هستند و بخش مهم و بالایی از هزینههای شما را به خود اختصاص دادهاند.در مواردی که قرار باشد از مصرفکنندگان خاویار مالیات و عوارض گرفته شود هم شما ناراحت نمیشوید چرا که میدانید غذای قشر مرفه جامعه است و مربوط به اقشار پایین جامعه نیست. اگر هم در روزنامه یا سایت بخوانیم که فردی با این موضوع مخالف است میگوییم احتمالا خودشان از مصرفکنندگان خاویار هستند که دغدغه این موضوع را دارند.
حال اگر به شرایط کشور برگردیم و در حالیکه لایحه بودجه به مجلس رفته است و گفته میشود که بودجه انقباضی است و همه نگران تناسب افزایش حقوقها با تورم هستند و هزاران مشکل دیگر بودجه به چشم میآید برخی نگران افزایش قیمت عوارض خروج از کشور هستند و یکی از سوالاتی که از نمایندگان پرسیده میشود این است که قرار است به چه میزان این عوارض افزایش یابد؟
آیا وقتی ادعا میکنیم که وضعیت اقتصادی اکثر مردم خراب است و بسیاری توان تهیه مایحتاج زندگی خود را ندارند و در فشار کمرشکن قیمتها و افزایش روز به روز آنها در حال له شدن هستند آیا افزایش عوارض خروج از کشور جای نگرانی دارد؟ وقتی بسیاری از مردم حتی توان یک مسافرت داخلی را ندارند و با انبوهی از مشکلات روز را به شب میگذرانند آیا گران شدن بلیط پروازهای خارجی برایشان مهم است؟ آیا به نظر شما با دلار ۳۰ هزار تومانی هر کسی توان مسافرت خارج را دارد و یا عده معدودی از افراد هستند که از عهده پرداخت این هزینهها بر میآیند. و به نظر شما برای این افراد ۵۰ ، ۱۰۰ و یا ۲۰۰ دلار پرداخت عوارض داخلی هزینه بالایی است؟
بسیاری از این افراد کسانی هستند که خانواده یا فرزندان خود را برای زندگی به این کشورها فرستادند و ماهانه هزاران دلار برای آنان به خارج میفرستند و حالا نگران این ۲۰۰ دلار عوارض داخلی هستند و شکوه میکنند. بسیاری از این افراد برخلاف ما کارمندان و کارگران که مالیات حقوقمان به سرعت در فیش حقوقی درج میشود به رغم میلیونها تومان درآمد ماهیانه اما مالیات چندانی نمیدهند و حالا از بالارفتن عوارض خروج از کشور ناراحتند؟ این افراد به ندادن مالیات و عوارض به رغم داشتن میلیونها تومان پول عادت کردهاند و حالا میخواهند همین پول را هم ندهند. بسیاری از این افراد با یک تلفن و یا خرید و فروش از این شخص به شخص دیگر میلیونها تومان به حسابشان میآید و اگر قرار نیست این پول بادآورده را در کشور خرج کنند و میخواهند آن را در کشورهای دیگر خرج کنند پس عوارض آن را باید بدهند. مورد دیگر اینکه وقتی دلار ۳ هزار تومان بود اگر عوارض خروج ۲۰۰ هزار تومان باشد در زمان دلار ۳۰ هزار تومانی نباید عوارض ۱۰ برابر شود؟ اگر شما آن موقع برای خروج از کشور ۶۶ دلار میپرداختی الان هم اگر ۶۶ دلار بپردازی دو میلیون تومان میشود شما که موقع گران کردن کالاها با مردم دلاری صحبت میکنید چرا حالا دنبال ریالی کردن هستید؟
برای دهکهای پایین در حال حاضر میزان تورم و افزایش قیمتها، تغییرات میزان دستمزد و حقوق برای سال آینده و به ثمر رسیدن و یا نرسیدن مذاکرات مهم است و اگر هم بخواهند مسافرتی بروند یا ایام عید به زادگاه خود و پیش بستگان باز میگردند و یا با این وضعیت نهایتا با خانواده و با یک چادر مسافرتی به شمال سفر میکنند و این افراد برایشان گرانی عوارض خروج از کشور مهم نیست. باید یاد بگیریم اگر قانونی در کشور با منافع ما سازگار نبود الزاما قانون بدی نیست و شاید برای بسیاری افراد مفید باشد، قوانینی مثل همین قانون عوارض یا مالیات بر خانههای خالی که شاید اگر به درستی به اجرا در آید کمی از مشکلات جامعه حل شود. آقایان نماینده و قانونگذار در این مورد استثنائا هر چه قدر میتوانید قیمت را بالا ببرید و دلاری حساب کنیدحتی اگر خودتان زیاد سفر خارجی میروید.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟